عطر به قلم راضیه نعمتی
پارت هشتاد
زمان ارسال : ۸۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
فصل 24
صبح روز بعد نگار با نور مستقیم آفتاب که به چشمانش میخورد آرام پلک زد و چشم گشود. لحظهای باورش نشد از محیط رنجآور بیمارستان خلاص شده. روی تخت نشست و دستانش را بالا برد و از ته دل خداوند را سپاس گفت و دعا کرد هیچ مریضی روی تخت بیمارستان نماند. پس از اینکه موهایش را بست و کمی هم آرایش بر صورت نشاند در اتاق را گشود و در هال نمایان شد. شهرزاد توی خانه نبود. در دل گفت: «چطوری می
اطلاعیه ها :
عزیزان ♥️
روزهای زوج بین ساعت ۲۱:15 تا ۲۱:۳۰ یک پارت از پارت های رمان عطر رایگان می شه
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.