پارت بیست و نهم :

از روی شانه‌اش نگاهی به عقب انداخت و بازهم همان مرد را دید.
انبوهی استرس به جانش رخنه کرد و بی‌اختیار، نگاهش را سریعاََ از جفت چشم‌های او دزدید. لب زد:
- ب... بله!
هرماس فاصله‌ی میان‌شان را کوتاه‌‌تر کرد و در کنار او، مقابل پنجره ایستاد.
با استایلی خاص، یک دستش را داخل جیب شلوار طوسی‌رنگش فرو برد و چند ثانیه‌ی کوتاه، نگاهش را به تماشای دانه‌های در حال سقوط برف دوخت.

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۱۰ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۱۳ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه ❤️

    20

    عالی بود عزیزم اصلا عاشق این پارت شدم😍😍یعنی کی می تونه باشه این موقع شب 🤔 دوست داشتم موقع برخورد برف با اترس اونجا بودم نمی دونم واسه چی دوست دارم حرصش بدم😁حرص خورش ملسه

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    🤭🤭 اترس سکوتش ترسناکه، وای به حال اینکه اذیتش کنی و با سکوت بهت خیره بشه...

    ۷ ماه پیش
  • یگانه

    00

    برف رو قشنگ توصیف کردی حس و حال برف گرفتتم شدید🤤

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    به به🤩🤩🤩ممنونم

    ۷ ماه پیش
  • S

    00

    عالی❤️😍

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم🤩

    ۷ ماه پیش
  • پرنیا

    20

    گلوله خورده ب چ کسی هم😂😂گنده دماغ

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    اترس گنده دماغ نیست بر حسب تایپش که ای ان تی جی هست، اینطور رفتار می‌کنه🥺🤩😂

    ۷ ماه پیش
  • آیدا

    10

    اگه اونجا بودم حتما از قیافه اترس عکس می گرفتم و از صحنه فیلم می گرفتم 😆🤣

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    😂😂 قیافه پوکر شده‌اش زیادی جالبه

    ۷ ماه پیش
  • حدیث

    10

    از اینجا میتونم قیافه اترس حین هو برف تو صورتش تصور کنم 🤓😂 بچه ها مو نگاه چقدر قشنگ شدن 🥲 همین که گفتم ساندرا رو غالب کنید به ساروئیس

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    قیافش دقیقا همین بوده 😐🤐😑 قشنگ تر هم میشن تازه✨🥺

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ساروئیس بیچاره گیر این زنک خبیث بیفته؟😑

    ۷ ماه پیش
  • گرگین

    10

    نمیدونم چی بین وایلدر اترس گذشته ولی به نظرم فرند شیپ خوبی میشن اگه بعد یه دعوای حسابی دوست هم بشن:))واقعا جفتشون سیاه و سفید مطلق نیستند این داستان شرور سنگ دل و قهرمان بی باک نداره و این عالی و خاصه

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    وایلدر شیطون و پر انرژی، اترس ساکت و سرد و تیره... شیپ خوبی میشن 🤣😶‍🌫️🗿

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم از نظر ارزشمندت✨💫

    ۷ ماه پیش
  • مریم گلی

    10

    چرا اترس میگه دروغ گفته ولی هرماس میگه دروغی گفته نشده ،مگه اترس از همه ی کارهای هرماس با خبر نیست ؟علت این همه سرد بودن اترس نسبت به همه چیه ؟ممنونم نویسنده جان

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    اترس احتمالا بخاطر اینکه هرماس به سورا گفته طی یه حادثه حافظه ت رو از دست دادی اینطور میگه... هرماس منظورش از دروغ نگفتن به سورا، مکالمه‌ی بینشون در این پارت بود ✨✨

    ۷ ماه پیش
  • Aa

    10

    چه زیبا برف ومحیط اونجارو توصیف کردید انگار خودم اونجا هستم زیبا بود سپاس👏🌹⚘🌹

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    بله واقعا جاهای اصلی نیاز به توضیح و توصیف دارن، چون بعدا یک جایی این توصیفات به کارمون میاد✨

    ۷ ماه پیش
  • R

    10

    زبانم قاصره از این همه زیبایی😙🦋

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    زبانم قاصره از این همه لطف☺️✨🥺

    ۷ ماه پیش
  • یه ادم

    20

    خب خب جالب ترشد فکنم شاید پیشگو گفته بوده که اینا عاشق همن یا یه افسانه بوده شایدم سورا تو بچه***پیشه اینا بوده بعد نمیدونم میدوزدن یا عممم عمممم عممم حاجی مغزم نمیکشه در انتظار پارت بعد ماچ😘

    ۷ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    احتمال زیاد همه چیز بر میگرده به گذشته و یه فلش بک هایی به گذشته خواهیم داشت😘😘ممنونم که همراهی می‌کنید

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.