سایه ی من جلد سوم به قلم زهرا باقری
پارت ششم
زمان ارسال : ۱۹۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
هیچ صدایی از خونهی آقای کریمی شنیده نمیشد؛ اما سروصداها همچنان ادامهدار بودن، درحالی که طبقهی بعدی پشت بوم ساختمون بود!
- میلاد...
همینکه صدای مینا لرزید منم ناخودآگاه تحت تأثیر ترسش قرار گرفتم، درحالی که قلبم به شدت تند میزد گفتم:
- بله..؟
- این صداها از پشت بومه! احتمالاً دزد اومده!
چیزی نگفتم، برخلاف مینا، حالا دیگه به طور کاملاً ناگهانی یه احساس وحشتناک دا
مبین
00عالی❤️