پارت ششم

زمان ارسال : ۹۹ روز پیش

هیچ صدایی از خونه‌ی آقای کریمی شنیده نمی‌شد؛ اما سروصداها همچنان ادامه‌دار بودن، درحالی که طبقه‌ی بعدی پشت بوم ساختمون بود!
- میلاد...
همین‌که صدای مینا لرزید منم ناخودآگاه تحت تأثیر ترسش قرار گرفتم، درحالی که قلبم به شدت تند می‌زد گفتم:
- بله..؟
- این صداها از پشت بومه! احتمالاً دزد اومده!
چیزی نگفتم، برخلاف مینا، حالا دیگه به طور کاملاً ناگهانی یه احساس وحشتناک دا

129
13,928 تعداد بازدید
79 تعداد نظر
26 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آیرین

    00

    عالیه 😱

    ۲ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید