پارت ششم

زمان ارسال : ۱۶۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

هیچ صدایی از خونه‌ی آقای کریمی شنیده نمی‌شد؛ اما سروصداها همچنان ادامه‌دار بودن، درحالی که طبقه‌ی بعدی پشت بوم ساختمون بود!
- میلاد...
همین‌که صدای مینا لرزید منم ناخودآگاه تحت تأثیر ترسش قرار گرفتم، درحالی که قلبم به شدت تند می‌زد گفتم:
- بله..؟
- این صداها از پشت بومه! احتمالاً دزد اومده!
چیزی نگفتم، برخلاف مینا، حالا دیگه به طور کاملاً ناگهانی یه احساس وحشتناک دا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مبین

    00

    عالی❤️

    ۳ هفته پیش
  • آیرین

    00

    عالیه 😱

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.