عطر به قلم راضیه نعمتی
پارت پنجاه و هشتم
زمان ارسال : ۱۲۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
با رسیدن به خانه، شاهرخ جلوی در ایستاد و با سری بالا گرفته گفت:
ـ نگار میخوام باهات حرف بزنم.
نگاه نگار به سوی شاهرخ کشیده شد. مهرداد نگران به پدرش چشم دوخته از اینکه نمیدانست با همسرش چه کار داشت به هم ریخته بود اما نگار با خونسرد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
طاهره
00دوست دارم بدونم ادامه چی میشه