قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت صد و بیست
زمان ارسال : ۱۳۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
خیره شد به چشمانم.
- قرار نبود من از ژنرال آمریکایی حرف بشنوم. قرار نبود فرماندههام جلوی یه اجنبی که دوست ملت ما نیست پا بکوبن و احترام بذارن. من با چند تا از دوستهام از اول این آشوبها همپیمان شده بودیم کاری بکنیم که میدونیم به نفع ملته.
مکثی کرد و با غیظ ادامه داد:
- دو روز آخر که رسماً اختیار ارتش رو داده بودن دست آمریکاییها، ماها با اعضای زیر فرمان