زاچ به قلم ستاره لطفی
پارت بیست و هفتم :
***
به زن مقابلش خیره ماند. یک زن میانسال و لاغراندام که لباسهای مخصوص خدمتکاری بر تن داشت.
با تعجب نگاهش را به لباسهای اشرافی دست او داد و به آرامی زمزمه کرد:
- اینا دیگه چیه؟!
خدمهی سبزهرو، مقداری سرش را به پایین متمایل کرد و درحالیکه نگاهش میخِ فرش فیروزهای رنگ بود، پاسخ داد:
- شاهزاده به من دستور دادن این لباس رو خدمت شما بیارم بانو. سر میز منتظرتون هستن.<
مطالعهی این پارت کمتر از ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۱۵ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
ستاره لطفی | نویسنده رمان
🌿💫
۷ ماه پیش*.....*
00واوو چه قصر زیبایی✨🍃
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
و رویایی:)
۷ ماه پیشفاطمه ❤️
10سلام عزیزم رسیدن به خیر 😁خیلی پارت زیبایی هستش آنقدر با جزئیات توضیح دادی که فک کردم داخل قصرم باور کن😉۱.من واقعاً منتظرم پارت بعدم۲.نه بابا من به جاش سردرگمم😬۳.هر چی شما صلاح بدونی 😄
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
خیلی ممنونم عزیزم. هدفم همین بود که خداروشکر تونستم انجامش بدم. ممنون که همراهی عزیزم نظرهات خیلی انرژی بخشن🙏🌷🌷
۷ ماه پیشفاطمه ❤️
10😘❤️
۷ ماه پیشحدیث
00وای از اینجا به بعدش قراره هیجانی بشهععهههه🪄⚡🤧
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
صد البته😘 خیلی هم خوش برگشتی
۷ ماه پیشپرنیا
10براش شرایط خیلی بهتره الان ک چیزی یادش نیس
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
شاید🥲
۷ ماه پیشS
10بازم عالی عاشق خودتو رمانتم❤️ ۱_من خیلی کنجکاوم قسمت بعدی رو بخونم دوس دارم ببینم چی میشه ۲_اره به نظر منم خوب شد چون اینجوری میتونه شرایطو قبول کنه
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم من و زاچ هم شما رو دوست داریم🤩🌺💫
۷ ماه پیشمریم گلی
20من توی دو راهی گیر کردم ،هم دوست دارم سورا عاشق هرماس بشه ،خم دوست دارم پیش وایلدر باشه ،دقیقا نمیدونم کدام گروه افراد مثبتی هستند ،ممنونم نویسنده جان
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
باید دلایل هر گروه مشخص بشه که بتونیم با دید بازتری تصمیم بگیریم. ممنونم عزیزم🙏🌷
۷ ماه پیشگرگین
00یه چند تا سوال داشتم ..عمارت هرماس مدرن و مثل عمارت های عادی یا قدیمی و همه چی با جادو کار میکنه؟اخه کنار اینه لامپ بود..و اینکه سورا همه چی رو یادش رفته؟اخه آخر پارت یاد کارتون بچگیش افتاد
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
عزیزم نمای عمارت توی پارت بعدی توصیف میشه اونجا مشخص میشه و اینکه کل حافظه ش نه، تنها بخشی ازش پاک شده و پاک مطلق نیست
۷ ماه پیشSahi
00خیلی کنجکاوم ببینم الان هرماس چطور با سورا رفتار میکنه،ینی سورا عاشقش میشه
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
🤩🤩🤩
۷ ماه پیشAsal
001_من من من🖐🏻🖐🏻 ۲_بنظرم کار هرماس اقا خیلی بد و اشتباهه و بدون اجازه وارد مغز سورا شده و اگه سورا بفهمه چیری ویریش میکنه و منم از الان تو تیمشم😡😎چون اگه هرماس جای سورا بود همجا رو رو سرش میزاشت😑
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
💫🥲🌺 باید ببینیم شرایط چطور پیش میره شاید واقعا لازم بوده که هرماس این کار رو بکنه و تنها برای منفعت خودش نباشه، شاید هم برعکس
۷ ماه پیشفاطمه
00۱- منتظر پارات بعدی هستم ۲- هرماس شرایط برای سورا آسون کرد شاید بعد خاطراتش به دست بیار راحت کنار بیاد باش دیگه ترسی نداشته باش 😉🌹
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ای جونم، ممنونم عزیزم💫💫🙏🙏 بله صد البته که براش راحت تر میشه
۷ ماه پیشنیلوفر ابی
00کار هرماس اشتباه بود پاک کردن حافظه سورا عالی بود ممنون
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
نمیدونم🥲 باید ببینیم شرایط چطور پیش میره. ممنونم قشنگم
۷ ماه پیشAa
00چه لوکیشن رویایی زیبا بود ممنون👏🌹🌺🍀
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
این چند پارت که قراره بذارم توصیفات زیادی دارن😁💫🌺
۷ ماه پیشتیتی.
03رمان خیلی غیرواقعیه.صرفا برا کراش زدن رو یسری کارکترهای تکراریه
۷ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
درست می فرمایید ممنونم 🙏
۷ ماه پیش
یگانه
10به به خوشم اومد توصیفاتت بهتر شده عزیزم👌🏻🧡