شدو به قلم ملیکا کمانی
پارت شانزده
زمان ارسال : ۲۰۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
***
با جهش ناگهانی بزاق به ته حلقش، چشم گشود و بیقرار دست روی قفسهی سینه گذاشت و محکم و کوبنده سرفه کرد. راه نفسش که کم و بیش باز شد، دست سمت پاتختی دراز کرد و لیوان آبی را که پیش از خوابیدن بالای سرش گذاشته بود، لاجرعه سر کشید.
کمی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما