هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت صد و یازده
زمان ارسال : ۸۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
***
روزها را میشمرد. به ازای هر روز، خطی کوچک روی دیوار ترسیم کرده بود تا روزها را گم نکند. پنجاه و دومین خط را رسم کرد و به صبحی تکراری نگریست. اتاق کوچکی بود با حداقل امکانات. تختی زهوار در رفته و اتاقک کوچک دستشویی و حمام. خیلی اوقات تنها بود و تنها چیزی که باعث میشد گذشت زمان را حس کند، دریچهی خیلی کوچکی بود که تنها کمی از سقف فاصله داشت.
تنها باری که به فرار از طریق آن ان
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
مریم گلی
00انشاالله هر چه زودتر آرسین از جای تانیا با خبر بشه و مهران رو به درک واصل کنه ،ممنونم نویسنده جان