هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت صد و ده
زمان ارسال : ۸۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
بعد از قطع تماس، حس عجیبی داشت. شاید عجیبترین حسی که در آن سالها تجربهاش کرده بود. زمانی که برای اولین بار برای ملحق شدن به پلیس درخواست داده بود، همه او را با نام پدرش میشناختند.
او را کسی میدانستند که قرار بود کار ناتمام پدرش را پایان ببخشد. وجود او در کنار رئیس، گرچه دید خیلیها را نسبت به او منفی کرده بود، اما از نظر سرهنگ یک امتیاز بزرگ به حساب میآمد.
او در قلب دشمن
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.