تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت دویست و پنجم
زمان ارسال : ۹۵ روز پیش
تا آخر شام به جز شوخیهای هلن و همایون حرف خاصی میانمان رد و بدل نمیشود. فقط توجهات ریز و درشت صدراست که سعی در دلبری دارد. مانند وقتی که دستم را از زیر میز میگیرد و چند لحظه میان انگشتانش محکم نگه میدارد. انگار فهمیده است همین حرکت ساده چه آشوب شیرینی در دل من به پا میکند و چه ساده دل من را به یغما میبرد. آنقدر در مهربانی دست و دلباز است که آوای پارسالم گاهی به آوای الانم حسودی می
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
دلش محبت میخواد بچه.😁🌺
۳ ماه پیشستاره
۲۰ ساله 00تجربه ی شخصی منه واقعاآقایون کودکانه حسادت میکنن حساسند ودلشون کودکانه محبت میخوادوباچیزای کوچیک مث همین عزیزم خوشحال میشن😍😉😁
۳ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
👌🌺🌺🌺🌺
۳ ماه پیشZahra.s
30چقدر آدمای آرامش بخش کم شدن جدیدا خوشبحال آوا پس
۳ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🥰🥰🥰🥰
۳ ماه پیش
ستاره
۲۰ ساله 20عزززیزم صدرامث بچه بهونه میگیره 😍