عطر به قلم راضیه نعمتی
پارت پنجاه و پنجم
زمان ارسال : ۱۲۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
با این فکر که شاید سهند بداند کلید کجاست با او تماس گرفت. پس از چند بوق صدای او را شنید:
ـ چی شد؟ پیدا شد؟
نگار نومیدانه گفت:
ـ الآن پشت در همون اتاقم ولی در قفله!
ـ صبر کن. من تو راهم. دارم میام. یه کلید از اون اتاق دارم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زینب
10یه شیشه عطر همه رو درگیر خودش کرده.بنظرم حالا که عطر رو نتونست از بین ببره باید خودش بره.شاید با جای خالیش مهرداد بشتر قدر نگار وزنگیش رو دونست