پارت چهل و هشتم

زمان ارسال : ۷۸ روز پیش

درست زیر پله‌‌ها مهرداد با ابروهای درهم رفته به شاهرخ نگاه می‌‌کرد و صدایش بالا رفته بود:

ـ به خاطر حفظ غرورت! به خاطر اینکه به همه نشون بدی حرف تو درسته نه آقا ناصر این همه سال حقشو زیر پا گذاشتی! بسه دیگه! به خودت بیا. پولشو بده خودتو خلاص ک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید