عطر به قلم راضیه نعمتی
پارت چهل و ششم
زمان ارسال : ۱۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
نگار چند ثانیه خاموش ماند. بند بند وجودش از عشق او لبریز شده بود اما همچنان خود را دلخور نشان میداد تا تأخیر آن شب تکرار نشود!... به نرمی در آغوش او چرخ زد و با او چشم در چشم شد. با اینکه دلش به رفتن بود اما با لحنی آرام پرسید:
ـ یه نگاه به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
10شک که به دل بیفته دیگه تموم🙏 بانو💞💋