تعمیرکار به قلم میلاد سرداری
پارت پنجاه و سوم
زمان ارسال : ۱۵۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
آقا خشایار آن شب بدجوری توی فکر بود، کمتر حرف میزد و همین موجب شد ناراحتی زهره خانم که چند روزی بود با او سر سنگین تا میکرد، تشدید شود. او معمولا آدمی نبود که در مورد کار حرفی با خانواده بزند اما ناراحتی آن شبش عمیق بود و سر سفره به چشم میآمد، وق ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00انسان جایزالخطاوای به آنروزی که خطابخاطردیگران انجام بدهد🤔🙏