پایلوت به قلم سمیرا حسن زاده
پارت پنجاه و دوم :
متوجه چکیدن قطره اشکی که روی دستش نشست، شدم. تعجب هم به دیگر حسهایم اضافه شده بود.
با تمام وجود درد حنا را حس کردم. به سهولت میدانستم که برایش حرف زدن سخت شده است.
من تنها میان این حسهای مختلف گیرافتاده بودم و هرکدام به نحوی میخواستند کاری کنم تا آنها به سرمنزل آرامش برسند.
با درد پرسیدم:
- چرا گریه میکنی؟
سرش پایین بود و قطرههای اشکش هر لحظه بیشتر سرازیر می