پارت پنجاه و دوم

زمان ارسال : ۹۰ روز پیش

متوجه چکیدن قطره اشکی که روی دستش نشست، شدم. تعجب هم به دیگر حس‌هایم اضافه شده بود.

با تمام وجود درد حنا را حس کردم. به سهولت می‌دانستم که برایش حرف زدن سخت شده است.

من تنها میان این حس‌های مختلف گیرافتاده بودم و هرکدام به نحوی می‌خواست ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید