پارت چهل و نهم

زمان ارسال : ۹۳ روز پیش

سری تکان داد و مشغول خوردن باقی غذایش شد.

تنها گذاشتن او را بی احترامی دانستم و منتظر ماندم تا غذایش را تمام کند. با خیالی آسوده به صندلی تکیه دادم و گوشی‌‌ام را از جیب شلوارم برداشتم و خودم را با آن سرگرم کردم.

کمی بعد غذایش که تمام شد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید