پارت چهل و چهارم :

صدای مهربانش را شنیدم.
- نمی‌دونی که اون آلوهای قرمز چطور دارن بهم چشمک می‌زنن.
نگاهم به شاخه‌ای از درخت آلو که به حریم داخل آلاچیق نفوذ کرده بود، افتاد.
با قلبی مملو از عشق و علاقه نزدیک شاخه شدم و چند عدد از آلوهای رسیده‌ را چیدم. در همان حال صدای قدم‌هایش را از پشت سرم شنیدم. با فاصله کنارم ایستاد.
- اگه بگم از اون شلیل‌های رسیده‌ی بالای اون درخت هم هوس کردم چکار می‌کن

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۳۳ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.