پارت شصت و هفتم :

داروها باعث خواب الودگیم شده بود ،دو روزی بود مدام خواب بودم ، خسته شده بودم ،ساعت ها به آهستگی می گذشتند ،ای کاش زودتر این بیماری تمام می شد ،دلم برای دانشگاه تنگ شده بود .وقتی از خواب بیدار شدم آسمان ساکن و خورشید در حال غروب بود ،به آرامی از تخت پایین آمدم، ماسکم را برداشتم ،دوست نداشتم ،این بیماری در خانه ی ما لنگر بیاندازد ،ماسک را روی صورتم گذاشتم و از اتاق بیرون رفتم .محمد کنار ایم

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۲۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.