پارت بیست و یکم

زمان ارسال : ۱۶۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

شانه‌های دکتر بالا پرید و نزدیک بود از ترس سنگ را زمین بیندازد‌.
آب دهانش را پر صدا قورت داد و لب زد:
- قربان...این یه واقعه‌ی عجیب و کشف نشدنیه! صدالبته خطرناک که حل کردنش در توان من نیست!
توجه هرماس و اترس، به چهره‌ی سرگشته‌ی دکتر جلب شد.
ترس از مواخذه شدن او را بسیار ترسانده بود.
هرماس با کلافگی دستی به صورت ملتهب و رگ‌های باد کرده‌ی پیشانی‌اش کشید تا از التهاب آنها

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زری

    00

    خیلی هیجانیه،معمایه واقعا

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    مممنونننم که با نظراتت خوشحالم می‌کنی😍

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    مممنونننم که با نظراتت خوشحالم می‌کنی😍

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه

    10

    و منی که بعد از ۶روز اومدم و خوشحالم که یه عالمه پارت رو میخوام پشت سرهم بخونم😍

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    خوش اومدی عزیزم امیدوارم لذت ببری🌿

    ۵ ماه پیش
  • سورا

    10

    به مغزت فشار نیار شد شد نشد نشد ولش کن😐😂

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    😂🤭 نشد براش معنایی نداره

    ۵ ماه پیش
  • مهنا

    ۲۵ ساله 10

    سلام ستاره جون عزیزم رمانت خیلی هیجان انگیز داره میشه من عاشقش شدم ی جورایی پیچیده اس بهت تبریک میگم بابت رمان قشنگت اونایی ک میگن خوب نیست دقت ندارن

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    سلام عزیزم خوش اومدی به زاچ باعث افتخاره ممنونم از اینکه می خونید و نظر می‌دید😍

    ۵ ماه پیش
  • تینا

    00

    سلام. بنده در محترمانه ترین حالت ممکن نظر شخصیم رو بیان میکنم و اگر نقدی داشته باشم از رمان بیان میکنم اما نویسنده اثر تایید نمیکنن نظر بنده رو.ایشان باید کمی هم انتقاد پذیر باشن لطفا رسیدگی کنید

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    درود. شما نظر رو برای خصوصی من ارسال کرده بودند برای همین هم در دید عموم قرار نداشت. بنده همیشه آنلاین نیستم که سر همون تایم نظرات رو تأیید کنم و ممکنه مقداری طول بکشه، اما همه ی نظرات تایید میشن.

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    از اینکه نقد کردید و گفتید که رمان خوبی نیست، ازتون ممنونم و سعی میکنم ضعف های رمان رو بر طرف کنم🙏🙏

    ۵ ماه پیش
  • تینا

    01

    رمان خوبیه اما شدیدا بازنویسیه و مکانها و کارکترها و خود موضوع جدید نیستن در حد سرگرمی خوبه داستانش اما در حد اثر حرفه ای و خیلی خوب نمیشه بهش امتیاز داد

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    لطف کردید بخاطر نقد

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه

    20

    اون کی بود کنار ستون اترس و هرماس نگاه میکرد اصلا جاسوس بود؟!هر چقدر باشه هرماس عاشق سورا نیست سورا که تا حالا هرماس ندید بود و ترسی که هرماس برای سورا ایجاد کرد جای عشقی نیست باید پارات بعد دید 🎭

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    آره فکر کنم جاسوس بود😈😈🧐 شاید هم عاشق باشه و مرتبط بشه به گذشته ها و اما سوال اینجاست، چه گذشته ای؟

    ۵ ماه پیش
  • R

    10

    احساسم از کار افتاده هیچ نظری ندارم ولی امیدوارم خوش باشه👍🏻🦋😂

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ای وای😂 انشالله زودتر پر انرژی بشی و از اون نظرهای قشنگت برامون بذاری

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه ❤️

    10

    خیلی خیلی داره هیجان انگیز میشه ممنون ستاره جون ♥️♥️

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم فاطمه‌ی عزیزم، مخاطب همیشگی🤩

    ۵ ماه پیش
  • Aa

    00

    ممنون زیبا بود🌹

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    نوش وجودتون🙏🤩

    ۵ ماه پیش
  • یگانه

    10

    اصن این پارت یه چیز دیگه بود👌🏻 حس میکنم آخرش بگه &....;درود به هرماس شاهزاده برنادت ها یا درود به شاهزاده بزرگ برنادت ها هرماس &....; جالب تره😄

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    و منی که قلبم اکلیلی شد✨ ممنونم از نظرت عزیزم خوشحالم که خوشت اومده🌿 درستش میکنم😁🙏

    ۵ ماه پیش
  • یگانه

    10

    اونی که تکیه داده بود به ستون وایلدر بود؟؟؟

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    نه خیر🙏😁

    ۵ ماه پیش
  • مریم گلی

    10

    به نظر من هرماس سورا رو دوست داره ولی از طرف سورا مطمئن نیستم ،سورا بیشتر از هرماس با اون چشمهای قرمز می ترسه ،حالا شاید بعد ها این اتفاق بیافته ،ممنونم نویسنده جان

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    احتمالش هست... اگه دوستش داشته باشه پس قضیه پیچیده تر از اینا می‌تونه باشه و شاید قبلا همو دیدن، اما کجا؟!!😨😈😈😈

    ۵ ماه پیش
  • حدیث

    30

    شاید باورت نشه دلم برای وایلدر تنگ شده 🤧😂😂

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    🤣🤣🤣 تا از وایلدر می نوشتم هرماس رو میخواستید الان از هرماس مینویسم، وایلدر رو میخواید

    ۵ ماه پیش
  • Asal

    10

    ولی این پارت ی چیز دیگه بود!! تخیلت خیلی بالا هس ستاره جون دستت درد نکنه!🙏🏻❤فقط لطفا اگه بشه تو ی زمان دقیق پارت بفرس لطفا مثلا ساعت شیش یا هفت!خیلی ممنون!من هم قول میدم با همه ی توانم حمایت کنم🤙😊

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    سلام عزیزم ممنونم از نظرت. خیلی ذوق کردم و نظرت برام ارزشمنده🤩🤩🤩 پارت‌ها ساعت مشخصی ارسال میشن و روی تایمر هستن یعنی ساعت ۲۱:۲۰

    ۵ ماه پیش
  • R

    00

    👍🏻👍🏻👍🏻خوب بود ممنون🦋

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم که هستین😘😘😘

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.