گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت صد و شصت و ششم
زمان ارسال : ۱۲۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
روی "من" چنان تأکیدی داشت که بیشتر حرصم را درآورد.
سر بالا دادم و حق به جانب گفتم:
-تو هم همینطور. زدی ضربتی، ضربتی نوش کن! میخوای حرف بارت نکنم، تو هم رو اعصابم نرو. هروقت غرورم رو له کنی، منم اختیار زبونم رو از دست میدم!
از گوشهی چشم نظری حوالهام کرد. نگاهش تهدیدآمیز بود. مثلاً میگفت برویم تهران حسابت را میرسم!
ولی من بیدی نبودم که با این بادها بلرزم. پا کج میگذا
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.