گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت صد و پنجاه و نهم
زمان ارسال : ۱۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
برای آنکه خیالش را کمی راحت کنم بلکه دست از سرم بردارد، گفتم:
-باشه مامان جان؛ یکم بهم فرصت بده، قول میدم همه چیز درست بشه. تازه یه ساعته از بیمارستان اومدم خونه، طول میکشه اتفاقاتی که پیش اومده رو هضم کنم و ذهنم آروم بگیره. بهم چندروزی فرصت بدین، بهتر میشم.
با آنکه همچنان نگرانی در دو چشمش موج میزد، اما تبسمی روی لب نشاند و خم شد، بوسهای روی پیشانیام کاشت و گفت:
-ب
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.