پارت صد و چهل و هشتم

زمان ارسال : ۱۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

البته این شرایط باعثِ خوشحالیِ مریم بود. نمی‌دانم چرا ولی احساس می‌کردم از این‌که من روزی خوشبخت شوم، می‌ترسد! شاید چون خودش هیچ‌وقت بخت و شانس باهاش یار نبوده، دلش نمی‌خواهد هیچ دختری طعم خوشی و خوشبختی را بچشد.
دوست داشت امیرعلی مستبد باشد، من را دوست نداشته باشد، دست به زن داشته باشد و اگر اعتیاد هم می‌داشت برای او نور علی نور می‌شد.
البته این خصوصیات اخلاقی مریم بیشتر ا

749
88,592 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید