پارت صد و چهل و پنجم

زمان ارسال : ۱۴۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

حق داشت اهورا که می‌گفت از این مرد باید بترسم؛ تا دهان باز کرد، من لال شدم. حالا اگر با آن ابهت جلو می‌آمد، قطعاً از زورِ ترس پس می‌افتادم.
بندِ کوله‌ام را میانِ مشتم فشردم و نامحسوس عقب رفتم. نگاهش موشکافانه بود و انگار در وجودِ من به دنبالِ انگیزه‌ای برای قتلِ برادرش می‌گشت.
یک دستش را داخلِ جیبِ شلوار جینش فرو برد. تای ابرویش را بالا انداخت و لب زد:
-زیاد دیدمت میای این‌و

749
88,617 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید