پارت هفتاد و هشتم

زمان ارسال : ۸۸ روز پیش


شدت گریه‌های کژال بیشتر شد.
- آوات نیست. آوات پیش ژیوار نبوده.
همه هاج و واج از ماجرای پیش آمده یکدیگر را نگاه می‌کردند. تاته سمت ژیوار رفت.
- شاید بهتر باشه برگردی و توی غار رو ببینی؟!
- وَی مامو جان، با اون همه توپ و تفنگ، فکر می‌کنی زنده پیداش می‌کنم؟!
- آرام‌به. حداقل خیال خودت و این زن رو راحت می‌کنی.
- شما برید، این جا موندنتون وقت تلف کردنه.
- تا غار باها

77
21,912 تعداد بازدید
51 تعداد نظر
102 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

سمیه نوروزی : ۱ هفته پیش

سلام و عرض ادب خدمت خوانندگان عزیز رمان گلباش. با توجه به یک سری تغییرات در پارت‌های پیش‌رو، پارت‌های جدید با کمی تاخیر بارگذاری می‌شود. از تاخیر به وجود آمده عذرخواهی می‌کنم و از صبر و شکیبایی شما سپاسگزارم.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید