گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت هفتاد و پنجم
زمان ارسال : ۱۳۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
هنوز زیر پتوهایی که پخش زمین بود، دراز نکشیده بودیم که صدای زوزهی گرگ بلند شد. تاته سمت نیهان رفت، دستش را پیش برد و تفنگ را از نیهان گرفت.
- تو راحت بخواب. من و شاهو مراقبیم.
- نه مامو شما بخوابین من بیدار میمونم.
- روز سختی رو گذروندی بهتره استراحت کنی.
- مامو؟!
در آن تاریکی شب صدای پُر بغض نیهان، حکایت از اشکهایی داشت که پیدا نبود.
- جانم.
- کجا، کجا د
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.