پارت هفتاد و یکم

زمان ارسال : ۱۴۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه



- غار رو زدن. خیلی شانس آوردیم که تونستیم زنده در بریم.

نیهان گفت:

-پس اون صدای انفجار؟!

-بله، بله.

-پس بقیه؟

-نمی‌دونم توی اون سیاهی شب هر کس یک طرف فرار کرد. من فقط تونستم این بچه که جلوی دستم بود ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید