پارت شانزده

زمان ارسال : ۱۶۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه


گرمای زیاد کم کم دارد تاثیرش را بر او می گذارد.عرقی از موهای خوش حالتش بر روی پیشانی سمت پایین می ریزد.دست به پیشانی می کشد.بی طاقت شده اما رو ندارد به خالد بگوید حالش بد است. در حیاط ایستاده و به دستان خالد می نگرد که تکه ای چوب را اره می کن ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.