پارت شصت و ششم

زمان ارسال : ۱۱۸ روز پیش



تکه اول را با زحمت بیرون می آورم. سرمایش بیشتر تنم را به لرز می اندازد. توی جعبه میان یخ ها صورت کوچک مچاله ای با چشمهای که حدقه درونشان خالی بود، به من زل زده بود. موهای سیاه مواجش مثل چتر روی پیشانیش را پوشانده است. وحشت زده قالب بز ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید