پارت هفتاد و پنجم

زمان ارسال : ۱۱۲ روز پیش

- واسه چی...

- هیچی نگو فقط با من بیا.

و در یک چشم بر هم زدن ناپدید شدند و لحظاتی بعد در خانه الکس فرود آمدند.

اریکا ترسیده خود را عقب کشید:

- چرا... چرا من رو اوردی اینجا؟

الکس با مهربانی گفت:

- فقط می‌خو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید