دادگاه مردگان به قلم سهیلا عبدی
پارت هفتاد و سوم
زمان ارسال : ۲۱۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
الکس اخم کرده بود و صورتش تکان میخورد طلسم میان انگشتانش برق میزد. و صدای رعب آور آن فرازمینی پیر در گوشش تکرار میشد.
- تو باید قلبت رو به من بدی تا اجازه بدم از دروازه خارج بشین.
الکس دندانهایش را روی هم سایید:
- لعنتی من ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما