پارت هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۷۲ روز پیش

سرش را به نشانه تهدید برای دختر تکان داد و او را باعصبانیت رها کرد.

همینکه از سالن خارج شد جانت وا رفت و روی زمین نشست.

دستش را روی صورتش گذاشت و در حالی که نفس نفس می‌زد اشک‌هایش ناخودآگاه روی گونه‌هایش سر خوردند. چشمانش را بست و لح ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید