پارت هفتاد و هشتم

زمان ارسال : ۱۶۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه



- من هم این فکرها رو کردم. وقتی پاکت رو باز کردم و طلاقنامه و سند خونه‌باغ سرخه‌حصار رو دیدم، درست همین‌ها به فکرم رسید. از اداره که اومدم بیرون، رفتم بازار. مغازه‌ی آقاجمال باز بود. برگشته سر کارش.


چشم‌هایم گرد شد.

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.