پارت دوم

زمان ارسال : ۳۳۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

ولادیمیر بی توجه به گفته‌ی او، باز هم تلاش می‌کرد که ناگهان صدای بسیار کلفت یک زن در فضای خانه پیچید:
- آقای کوئین؟ چیزی که خواسته بودید حاضره!
پسر کوچک حتی از این صدای بلند هم ترسید و به مرد جوان که حالا فهمیده بود نامش کوئین است خیره ماند. آقای کوئین همچنان به ولادیمیر زل زده بود و در جواب زن با آرامش گفت:
- بفرستید به اتاق شماره دو! اتاق سری!
همین که جمله‌اش تمام شد هزاران

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    سبک رمان ودوسدارم هیجان زده میشی وکنجاو هرچی بیشترمیخونی

    ۱۱ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    🥺😍💚

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.