پارت دوم

زمان ارسال : ۱۱۸ روز پیش

ولادیمیر بی توجه به گفته‌ی او، باز هم تلاش می‌کرد که ناگهان صدای بسیار کلفت یک زن در فضای خانه پیچید:

- آقای کوئین؟ چیزی که خواسته بودید حاضره!

پسر کوچک حتی از این صدای بلند هم ترسید و به مرد جوان که حالا فهمیده بود نامش کوئین است خیره ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید