کوه آمین به قلم زهرا باقری
پارت شصت و نهم
زمان ارسال : ۱۹۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
_حق داری عصبانی باشی، ولی فکرمیکنی کمتر از تو زجر میکشم؟! چی برام مونده؟ پدرم؟ دوست دوران بچگیم؟ یا یه عشق نصفه و نیمه که...
همین که جمله ی ستاره به این بخش رسید ساکت شد و با حالتی که هول شدنش و نشون میداد موهاش و زیر شال قرمزش قایم کرد!
برای اینکه معذبش نکنم، خودمم سعی کردم نگاهمو به زمین طی کشیده بدوزم!
_بگذریم! اینجوری فقط حال خودمو بدتر میکنم! فقط می خواستم بدونی من اون امانت