پارت بیست و نهم

زمان ارسال : ۱۱۸ روز پیش

هر دویشان برایم عزیز و مأمن آرامش هستند.

کارم که به پایان رسید. با حس خوب از آینه دل کندم. موبایلم را از روی تخت برداشتم و پس از خاموش کردن لوستر، گام‌هایم مرا به سمت تراس کشاند. به محض ورود، گرما را با تمام وجودم لمس کردم. میانِ دمای اتاقم با ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید