پارت صد و چهل

زمان ارسال : ۱۵۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

از این رو تکه نانی کند و به دهانش برد. به زور چند لقمه‌ای نان و پنیر خورد تا جلوی ضعفش را بگیرد. طاها نیز صندلیِ زوار در رفته‌ای از انتهای انبار آورد و برعکس مقابلِ باربد گذاشت. روی صندلی نشست، دست‌هایش را روی تکیه‌گاه صندلی حلقه کرد و لب از لب گشود:
-این دختره گیلدا مطیع، خوناشامه!
باربد به سختی لقمه‌ای که هنوز درست و حسابی آن را نجویده بود، قورت داد، تک سرفه‌ای زد و پرسید:
-

750
88,676 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید