پارت صد و سی و هشتم

زمان ارسال : ۱۵۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

طاهر که تازه به جوابی که می‌خواست، دست پیدا کرده بود، پیش پای او زانو زد، چشم ریز کرد و با سوءظن پرسید:
-می‌شناختی دختره رو؟
با همان چهره‌ی درهم به تأیید سر تکان داد.
-اسمش چی بود؟ از کجا می‌شناختیش؟
انگشتانش روی شکمش که درهم می‌پیچید و باعث شده بود حالت تهوع به او دست دهد، فشرده شد و با صدای دورگه‌ای که ناشی از درد و ضعف بود، جواب داد:
-گیلدا مطیع. همون دختری که پروند

750
88,695 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    بیچاره باربد ،نا خواسته قاتل هم شد ممنون نویسنده جان

    ۵ ماه پیش
  • مرضیه اخوان نژاد | نویسنده رمان

    قربونت برم قشنگم😍 مرسی از نگاه قشنگت😘

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید