پارت صد و سی و هفتم

زمان ارسال : ۱۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

گریه‌ها و نعره‌های ستار همچو خنجری بود که روی قلبش کشیده می‌شد. اگر ستار می‌فهمید ستایش بع دست‌های امین‌ترین آدم زندگی‌اش سلاخی شده، واکنشش چه بود؟
-خُب؟
پدرش همچنان بالای سرش ایستاده و پر سوال او را می‌نگریست. می‌خواست بفهمد پسرش را چه کسی تبدیل کرده تا زودتر شر این نفرین را از سرشان باز کند.
چشمه‌ی اشکش خشکیده بود و دیگر چشم‌هایش تر نمی‌شد. ساعت‌ها همچو کودک بی‌پنا

750
88,693 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید