پارت صد و سی و دوم

زمان ارسال : ۱۶۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

سلاحش دندان‌هایش بود!
وحشت داشتم از روزی که بفهمند من قاتلم و بدتر از آن، بفهمند من با دندان‌هایم شاهرگ فرزاد را بریدم و او را به قتل رساندم.
لبم را زیر دندان کشیدم و از آن مأمورین چشم گرفتم. فکر می‌کردم اگر نگاه‌شان کنم و آن‌ها متوجه‌ی سنگینی نگاهم شوند، از عمق دو چشمم بخوانند که من چه راز ترسناکی در سینه دارم و در لحظه دستگیرم کنند.
خواستم سر به زیر بندازم و به بهانه‌ای س

750
88,745 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید