پارت چهارده

زمان ارسال : ۱۲۶ روز پیش

از جا برخاست و صدایش بالا گرفت؛ از غیض عشق ناشایست پسرش.
- می‌خوای تجدید فراش کنی؟ بچه می‌خوای، خیله خب. کُلی دختر دم‌بخت توی این شهر هست که محتاج یه نگاه و یه پاسخ سلام از طرف پسر خان‌اند و پسر احمق من دل در گروی یه دختر خیاط بسته که نه اصل و نسبش مشخصه و نه شجره‌ش.
پوزخند امیرپاشا در گوش پدرش پیچید و عصبی‌تر از قبلش کرد.
- ولی اونا هیچ‌کدوم انتخاب من نیستن. از اول هم دختری رو

86
12,263 تعداد بازدید
8 تعداد نظر
23 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید