ما ماندیم و عشق به قلم مرضیه نعمتی
پارت چهل و پنجم
زمان ارسال : ۱۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
فصل 21
بهار و ملیحه در حال چای خوردن صحبت میکردند. ملیحه گفت:
ـ بهمن به خاطر خودت میگه. دوست نداره فردا تو زندگی سختی بکشی. نباید از سر احساس تصمیم بگیری.
ـ مگه تو و بهمن عاشق هم نبودین؟
ـ آره ولی مسئله ما فرق میکرد. بهمن پسر عمه من بود اما ما اصلاً عباس رو نمیشناسیم. هنوز یه سالم نشده که با هم همسایه شدیم. احسان خیلی موقعیت خوبی داره. هم پسر عموته و دلسوزت.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
بهاره
00واقعا حس بدیه یکی بهت زور بگه مخصوصا اگه موضوع ازدواج باشه ولی در هر حال خوشحالم که بهمن راضی شده