پارت هفتاد و ششم :

_کاری سراغ ندارم اما اگه دستور بدی پیگیری می‌کنم.
تانیا که در تلاش بود هر طور شده یخ مهران را آب کند، گفت:
_دستور که نه ولی تقاضا می‌کنم. حداقلش امیدوارم که کار تو مشکل چک و سفته نداشته باشه. یا اگه هم داشته باشه، خودت تقبلش کنی.
به وضوح صدای خنده‌ی ضعیفی را شنید و بابت موفقیتش لبخندی پررنگ زد. مهران نیز مانند او آسیب‌دیده بود و کمک به او همچون کمک به خودش بود. همین که لحظاتی می

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۲۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.