شاخه سرخ ارغوان به قلم اعظم افتخاری
پارت سوم
زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
پس از لحظاتی هر دو با هم ناخواسته گفتند: تووو!
گویی قبلاً یکدیگر را دیده بودند. مرد جوان به خود آمد و گفت: تو همون دختری نیستی که توی پارتی سعادت آباد؟..
ارغوان او را شناخت و توی حرفش پرید و گفت: بله من همون دخترم. شما هم همونی هست ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Asıi
00خوب بود تا اینجاش خوشم اومد 🩶