هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت هفتاد :
***
_بابا و چند نفر دیگه! امیر نه! اصلا واسه چی باید توضیح بدم؟ برو عوضی...
تلفن همراهش را قطع و آن را با عصبانیت روی میز کوبید.
_کثافت آشغال!
این را گفت و مجددا در اتاق به راه افتاد.
_انگار کیه؟ اصلا چرا باید به خودش جرئت بده؟
حین گز کردن اتاق، پایش به پایهی صندلی گرفت و صدای آخش بلند شد.
_لعنت بهت!
با چهرهای در هم، مشتی به صندلی کوبید و دست دردناکش را به دهان گرف