پارت ششم

زمان ارسال : ۱۶۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

و دوباره چایش را نوشید. بهار به طرف تلفن رفت و با ملیحه تماس گرفت و ماجرا را برای او گفت. ملیحه هم اعتراضی نکرد. نیم ساعت بعد داماد و فیلمبردار آمده بودند و بهار با شوق و ذوق به عروس و داماد نگاه می‌‌کرد. فیلمبردار از عروس می‌‌خواست ژست‌‌هایی بگیرد و ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید