ما ماندیم و عشق به قلم مرضیه نعمتی
پارت دوم
زمان ارسال : ۲۲۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
فصل 2
عباس دست در جیب دم در ایستاده و به روبه رو زل زده و در فکر بود. فکرهایی که همه آنها به یک چیز منتهی میشد. پدرش که سالها بود او و مادر و برادرش را به خاطر همسری جدید از خود رانده و به دنبال خوشیهای خود رفته بود. دستی به موهای آشفتهاش کشید و اندیشید: «رنگ خوشی رو نمیبینی محمود خان! نفرین زن و بچت دامن گیرته!» آهنگ پیامکش بلند شد و گوشیاش را از جیب پیراهنش بردا
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
مرضیه نعمتی | نویسنده رمان
♥️
۲ روز پیشپارسا
00تا اینجا که خوبه
۳ هفته پیشLeila
00تا اینجا که عالی بود
۵ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
ممنون عزیزم💞
۵ ماه پیشمادر
00اینقدر نظر نپرس
۵ ماه پیشمعصومه
00تا کامل مطالعه نکنم نمیتونم نظری بدهم
۵ ماه پیشMahbubeh
00.....
۶ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
عزیزان نظر رو انگلیسی تایپ نکنید. قابل نمایش نیست.
۶ ماه پیشSamin Aghdasi
00عالیه رمانتون
۶ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
ممنون گلم❤
۶ ماه پیشیلدا
00رمان خیلی خوبیه
۷ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
❤🙏
۷ ماه پیشلیلی
00اوکی
۷ ماه پیشلیلا
00بسیارعالی،،😄😄😄
۷ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
❤🥰
۷ ماه پیشحلما
00خوب
۷ ماه پیشفن پسرک ابرو شکسته
00خیلی عالی
۷ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
🙏🙏
۷ ماه پیش
بی نام
00خیلی قشنگه