پارت پانزده :

بعد از دقایقی نسبتا طولانی چشمش به کتابی با جلد قرمز که رویش بزرگ نوشته شده بود "افسانه‌ی خورشید و ماه" افتاد.

عجیب کنجکاو شده و آن کتاب را در دست گرفت.
روی نزدیکترین صندلی نشسته و مشغول مطالعه شد.
صفحات اول درباره‌ی داستان‌هایی مربوط به خدای نور"هلیوس" بود که با عجله نگاهی به آن‌ها انداخت و وارد صفحات بعد شد.

چیزی که نظرش را جلب کرد مربوط به جنگ بین خدای نور و خدا

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۸۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • لیلا

    00

    عالی بود خسته نباشید😍

    ۵ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    ممنون عزیزم😍

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.