فاضلاب شیرین به قلم نسترن قره داغی
پارت بیست و پنجم
زمان ارسال : ۲۰۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
- پس چرا این مرتیکه نمیاد بیرون؟ مطمئنی خونه است؟
جاوید تکیه اش را از موتور گرفت و به رستایی دوخت که لب جدول نشسته بود.
- آره! مطمئنم خونه است. یه ذره وایستا...
جاوید کلافه ضربهای به سنگ جلوی پایش زد و گفت: بعد از این ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما