پاناسیا به قلم عاطفه امیرانی
پارت پنجاه و هشتم
زمان ارسال : ۲۰۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 16 دقیقه
سی و پنج.تمامِ من!
روی جدول کنار خیابان نشسته بود. درست پشت درِ ماشینش که نزدیک به جدول پارک کرده بود. از استرسی که داشت، توان نشستن و منتظر ماندن، داخل ماشین را نداشت. پس پیاده شده بود و خودش را پشت خودرویش قایم کرده ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آمینا
20خدای من چجوری حیان ذوق میکنه آدم سرحال میشه.خوبه سوتفاهم برای آسمان برطرف شده.مرسی از این پا ت طولانی🥰🥰🥰😍🤩